بازی خور

ساخت وبلاگ

Need For Speed: Rivals

 

 از آخرین باری که شماره جدیدی از NFS را تجربه کردیم حدود 1 سال می‌گذرد. همانگونه هم که قبلا EA اعلام کرده بود این سری به یک سری سالانه تبدیل شده و اگر مشکلی غیرمنتظره پیش نیاید، هر سال می‌توان منتظر شماره جدیدی از این سری بود. نسخه سال قبل این سری که نام Most Wanted را بر دوش می‌کشید با ضعف‌هایی دست و پمجه نرم می‌کرد که برای طرفداران قدیمی این سری عذاب‌آور و ناامید کننده بود. حال شماره جدیدی از این سری پیش روی ماست که توسط شرکت جدیدی به نام Ghost Games ساخته شده و ظاهرا شرکت Criterion Games نیز مشاور این شرکت بوده است. بدون هیچ مقدمه‌ای و در یک جمله می‌خواهم NFS Rivals را با نسخه MW 2012 مقایسه کنم! اگر شما هم از کسانی بودید که MW 2012 برایتان چیزی جز عذاب به همراه نداشت، تمامی خاطرات بد خود را فراموش کنید و با تمام قدرت انگشتتان را بر روی دکمه فشار دهید و با سرعت دیوانه واری وارد Rivals شوید چون لذت تقریبا نامحدودی انتظارتان را می‌کشد!

با ورود به منوی بازی، شاهد شباهت بالای این بازی با NFS Hot Pursuit ساخته Criterion خواهید بود زیرا بین مسابقه دهنده و پلیس باید انتخاب کنید. درست است، باری دیگر می‌توانید در نقش پلیس و با ماشین‌های مدل بالا به جنگ مسابقات خیابانی بروید و قدرت خود را به رخ رقیبان بکشید. بازی سعی دارد در ابتدا، داستانی بر اساس رقابت رانندگان غیرقانونی و پلیس‌های شهر برایتان شرح دهد اما این داستان تنها به صورت تصاویر درهم و فقط بر اساس دایالوگ‌ها بازگو می‌شود و در کل باید بگوییم باز هم شاهد داستانی در حد نسخه‌های NFS MW و NFS Carbon نیستیم. داستان تا پایان بازی به همین منوال ادامه می‌یابد و در ابتدای هر فصل فقط شنیدار دایالوگ‌هایی خواهید بود که از زبان یک راننده غیرقانونی و پلیس بازگو می‌شود. شاید اگر شاهد داستانی زیباتر و پویاتر از این بازی بودیم، تاثیر مسابقات و لذت آن را برایمان دوچندان می‌کرد.

 

گیم‌پلی بازی بدین‌ صورت است که برای پشت سر گذاشتن هر مرحله از بازی، نیاز به انجام یک سری کارها دارید. برای مثال برد یک مسابقه از سبک Hot Pursuit و کشیدن Drift به مقدار 1 کیلومتر. بعد از انجام این کار‌ها باید به مخفی‌گاه خود بازگردید تا بعد از باز شدن اتومبیل بعدی و ارتقا یک درجه، وارد فاز بعدی شوید. رفته رفته این مراحل و کارهایی که باید انجام دهید بیشتر و سخت‌تر می‌شوند و تا پایان بازی باید خود را به چنان مهارتی برسانید که بتوانید 15 دقیقه تمام، بدون دستگیری توسط پلیس و خراب شدن اتومبیلتان، مسابقه را به پایان برسانید که به هیچ وجه کار آسانی نیست و همانطور که گفته شد نیاز به تمرین بالایی دارد. در کل بازی از 60 مرحله و درجه (Level Up) تشکیل شده است (هر مرحله حکم یک درجه را دارد) که برای اتمام تمامی آن‌ها به حداقل 15 ساعت زمان نیاز خواهید داشت. البته شایان ذکر است که بخش پلیس نیز به همین منوال است با این تفاوت که ماموریت‌هایی که در بخش پلیس انجام خواهید داد، برعکس کاری است که در بخش مسابقات انجام می‌دهید. همانطور که گفته شد، با پشت‌سر گذاشتن هر مرحله، برای شما اتومبیل جدیدی آزاد خواهد شد، که این کار اشتیاق شما برای ادامه کار را بیشتر می‌کند؛ چیزی که در نسخه قبلی این سری از وجود آن محروم بودیم! اتومبیل‌ها، از بهترین و آخرین مدل‌ترین اتومبیل‌های شرکت‌های خوش نام جمع آوری شده که در بین آن‌ها می‌توانید شاهد Lamborghini Veneno و McLaren P1 باشید که لذت رانندگی دیوانه‌وار در آن‌ها تا مدت‌ها در خاطرتان خواهد ماند. قابلیت ارتقای اتومبیل و رنگ آمیزی و شخصی‌سازی در این سری بازگشته و هرچند بصورت محدود به آن پرداخت شده اما، راضی کننده است و شما را مجبور به جمع آوری SP خواهد کرد. SP ها، همان پول‌های رایج در بازی هستند که با انجام فعالیت‌های مختلف به شما داده می‌شود؛ اما نباید فراموش کنید که برای اینکه بتوانید این SP ها را در بانک خود ذخیر کنید، باید هر چه سریعتر به مخفی‌گاه بازگردید.
Need For Speed: Rivals

 

این کار به این دلیل است که اگر توسط پلیس دستگیر یا اتومبیل شما متلاشی شود، تمامی SP هایی که در جیبتان جمع کرده‌اید از شما گرفته خواهد شد. شاید در ابتدا این کار برایتان عذاب آور باشد، اما با گذشت زمان کم کم به آن علاقه نشان خواهید داد چون هیجان موجود در بازی را بیشتر می‌کند و برای نگه‌داری از پول‌هایتان و فرار از دست پلیس مجبورید رقابتی بینظیر را به نمایش بگذارید. هندلینگ و کلیت رانندگی شباهت بسیار زیادی به Hot Pursuit ساخته Criterion دارد. دوباره سبک استفاده از ترمز برای دریفت کشیدن بر سر پیچ‌ها بازگشته و کنترل شما بر اتومبیل‌تان بیشتر شده است. دیگر شاهد تصادفات پی‌در پی و اعصاب خوردکن نخواهید بود و ظاهرا سازندگان جدید از مشکل نسخه قبلی باخبر بوده‌‌اند. البته این بدین معنی نیست که تصادفات به کلی حذف شده، بلکه مقدار آن‌ها بسیار کمتر شده و حالا دیگر با کوچکترین برخورد، ماشین شما همانند سطل زباله به اینور و آن ور پرتاب نخواهد شد! بلکه می‌توانید حتی با قدرت هرچه تمام اتومبیل را به حریفان و پلیس‌ها بکوبید تا آن‌ها را متلاشی کنید. پیت‌های تعمیری که در نسخه قبلی شاهد حظور آن‌ها بودیم اینجا نیز بازگشته‌اند اما خوشبختانه دیگر شاهد تغییر رنگ اتوماتیک خودرو نیستم! و این پیت‌ها برای تعمیر خسارتی که از برخورد دیده‌اید قرار داده شده‌اند تا در میان تعقیب و گریز و فرار از دست پلیس، جانی دوباره به خودروی خود بدهید و شانس پیروزی خود را بیشتر کنید. البته این پیت‌ها نقش حیاتی دیگری نیز ایفا می‌کنند و آن هم شارژ دوباره قابلیت‌هایتان است. اگر به یاد داشته باشید در NFS Hot Pursuit، شما قابلیت‌هایی را بر روی خودرو داشتید که به کمک آن‌ها می‌توانستید با حریفانتان درگیر شوید. قابلیت‌هایی همچون آزاد کردن تیغ‌های لاستیک و یا فعال کردن موجی از EMP برای از کار انداختن سیستم برقی حریفان و پلیس‌ها. در این شماره نیز شاهد لیست بلند بالایی از این تکنولوژی‌ها هستیم که بعضا در بین پلیس و مسابقه‌دهندگان متفاوت هستند. این تکنولوژی‌ها با توجه به مدل ماشینی که در اختیار دارید به فاز قدرمتندتری وارد می‌شوند؛ چون هر چه اتومبیل بهتری داشته باشید، حریف و پلیس، با خودرویی برابر با قدرت شما به میدان قدم خواهند گذاشت.

 

درگیری تن به تن با پلیس در حین مسابقه و آزاد کردن موج انفجاری، در بین پلیس‌هایی که شما را محاصره کرده‌اند، چنان آدرنالینی در بدنتان ترشح خواهد کرد که بی‌اختیار به تمجید از سازنده خواهید پرداخت. هوش مصنوعی بازی برخلاف نسخه قبلی بازی بسیار منطقی و طبیعی طراحی شده است. این بار دیگر مسابقه دهندگان با شما پدرکشتگی ندارند و گاها نیز اشتباه می‌کنند. برخلاف نسخه قبلی که قصد، تخریب شما بود، این بار هدف اصلی هوش‌مصنوعی رقابت با شما برای گذشتن از خط پایان است که در کنار آن به رقابت تن به تن نیز خواهند پرداخت. گاها شاهد خواهید بود که تا شما به ماشین حریف حمله نکرده‌اید، او نیز با شما کاری ندارد و بر سر سرعت با شما رقابت خواهد کرد، اما در صورتی که اولین ضربه را به او وارد کنید، جوابی از سوی اون نیز خواهید شنید! مهمترین نکته‌ای که در این سری در رابطه با موضوع پلیس‌ها شاهد بودم، این بود که دیگر پلیس‌ها و حتی مسابقه دهنده‌ها تافته جدا بافته نیستند و آن‌ها نیز از عوامل محیطی و موانعی که پلیس در بین جاده‌ها قرار می‌دهند آسیب می‌بینند. به کرات شاهد پنچر شدن تایرهای پلیس توسط راه‌بندان پلیس دیگری خواهید بود که بر اثر اشتباه هوش‌مصنوعی خود داخل تله می‌افتند. این کار به هرچه طبیعی بودن هوش مصنوعی کمک بسزایی می‌کند و دیگر احساس برتری ناجوانمردانه هوش کامپیوتری و بازیچه بودن به شما منتقل نمی‌شود. 
به جرئت می‌توان گفت این هیجان و تعقیب و گریز‌ها به طرز عجیبی هیچگاه برای شما تکراری نمی‌شوند و هرچقدر که بیشتر به عمق گیم‌پلی پی می‌برید و حرفه‌ای‌تر می‌شوید، این لذت نیز افزایش می‌یابد. بخش آنلاین بازی به سبک جالبی با حالت آفلاین بازی ادغام شده است. بدین صورت که اگر در حین ورود به بازی به اینترنت متصل باشید، بازی بصورت اتوماتیک شما را به همراه 5 نفر دیگر در یک محیط قرار خواهد داد، که به انتخاب فرد، می‌تواند پلیس یا مسابقه دهنده باشد. حالا شما، یا می‌توانید به بازی خود مشغول باشید یا سربه سر دیگر حریفان انسانی بگذارید و با آن‌ها به رقابت بپردازید.

 

موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که شما در حال گردش هستید که ناگهان شاهد گذشتن خودرویی با سرعت بالا از کنارتان خواهید بود که چندین خودروی دیگر و پلیس در پی او هستند. بعد از کمی دقت متوجه خواهید شد خودروی مذکور یکی از افراد Session است که در حال مسابقه و فرار از دست پلیس است. در این هنگام شما می‌توانید خود را قاطی ماجرا کرده و از اتفاقات پیش‌رو لذت ببرید. امکانات دیگر آنلاین Autolog است که قبلا توسط Criterion معرفی شده بود و نشانگر رکوردها بین شما و دوستانتان هست. قابلیت جدیدی که در این شماره به بخش آنلاین افزوده شده، حالت Overwatch در بخش NFS Network است. شما با استفاده یک تبلت، گوشی و یا یک لپ‌تاپ می‌توانید بصورت ماهواره‌ای وارد Session دوستتان شوید و در صورت امکان کمک‌های خاصی را به او برسانید. اگر دوستتان یک پلیس است و در حال تعقیب یک فراری، می‌توانید دستورات لازم برای فرستادن هلیکوپتر و یا راه‌بندان را مبذول فرمایید تا دوستتان موفق به دستگیری مجرم شود.
ناگفته نماند که این نسخه نیز بصورت Open World طراحی شده و خوشبختانه از محیط شهری دوباره به محیط‌های برون شهری بازگشته‌ایم زیرا اگر بیاد داشته باشید در نقد نسخه NFS MW 2012 اشاره کردیم که سبک گیم‌پلی ای که Criterion پایه‌گذار آن بوده، با محیط‌های شهری و خیابان‌های تنگ و پرپیچ و خم هماهنگی ندارد و بیشتر بر پایه سرعت بالا و دیوانه‌وار طرح ریزی شده است. حالا به راحتی می‌توانید با یک لامبورگینی Veneno ارتقا یافته، با سرعت 350 کیلومتر بر ساعت، بر سر پیچ‌های کوهستانی با سبک دریفت، بپیچید و لذت دنیا و آخرت را در یک جا تجربه کنید! محیط بازی را می‌توان گفت به خوبی و بسیار بزرگ طراحی شده و در هر منطقه از آن شاهد پوشش گیاهی و آب و هوای متفاوت هستیم. در یک بخش از نقشه پا به یک بیابان بی آب و علف با گرمای شدید خواهید گذاشت و در سوی دیگر می‌توانید در پیچ و خم‌های یک کوهستان برفی و سفید به مسابقه بپردازید.

 

این تغییرات بصورتی بسیار زیبا طراحی شده‌اند که با ورود به هر بخش، حتی رنگ‌بندی آن منطقه نیز با توجه به آب و هوای آن تغییر می‌کند. برای مثال مناطق گرم‌سیری دارای رنگ بندی گرم هستند و وقتی وارد مناطق کوهستانی می‌شوید این رنگ‌بندی خیلی آرام و بدون اینکه شما متوجه شوید، جای خود را به رنگ بندی سرد و مرده می‌دهد که به لطف استفاده از موتور Frostbite 3، به خوبی جواب داده است. شایان ذکر است که این بازی به غیر از تغییرات آب و هوا، گردش روز و شب را نیز در خود جای داده که قابل تحسین است. کلیت گرافیک بازی قابل تمجید است و نقصی در جزئیات و طراحی‌های محیط نمی‌توان دید. اتومبیل‌ها به زیبایی طراحی شده‌اند و جزئیات خوبی دارند و افکت‌های باران و برف و ... نیز به طرز زیبایی بر روی صفحه نمایش شما نقش خواهند بست. نورپردازی به لطف موتور قدرمتند، مثال زدنی است، مخصوصا وقتی در شبی بارانی و جاده‌ای خیس، انعکاس نور چشمک زن پلیس را بر تمامی عوامل محیطی مشاهده کردید لب به تحسین خواهید گشود. این گرافیک زیبا و متنوع بر روی کنسول‌های نسل هفتم یک ایراد اساسی دارد و آن هم چیزی نیست جز رزولوشن پایین؛ مشکلی که گریبان‌گیر این موتور قدرمتند بر روی تمامی عناوین ارئه شده بر روی کنسول‌های نسل هفتم است. دقیقا به مانند Battlefield 4، این بازی بر روی رزولوشنی پایین‌تر از 720p، اجرا می‌شود و باز هم شاهد آن نوارهای سیاه معروف این موتور در بالا و پایین تصویر خواهید بود که گواه از کمبود پیکسل می‌دهند. این مشکل در کنسول‌های نسل هشتم و کامپیوترهای شخصی نیست و بازی در رزولوشن کامل 1080p اجرا می‌شود. اما آن‌ها نیز از مشکل قفل بودن فریم بر روی 30 رنج می‌برند. شاید برای روی کنسول‌های نسل هفتم نتوان این مورد را مشکل خطاب کرد اما بر روی یک PC قدرتمند و کنسول‌های نسل هشتم، چیزی است که نمی‌توان براحتی از کنارش گذشت.

 

صدا گذاری بازی به لطف موتور مشهورش که قابلیت صداگذاری آن زبان زد است، به خوبی کار شده و صدای غرش موتور خودروها بسیار زیبا و طبیعی در اتاقتان طنین انداز خواهد شد. موسیقی، که در سبک‌ ریسینگ یکی از مهمترین عوامل هیجان و لذت است، با دقت هرچه تمام انتخاب شده است و در بین ترک‌ها شاهد گروه‌هایی همچون 30 Seconds to Mars و Linkin Park هستیم که وسواس تیم برای انتخاب موسیقی در خور این مسابقات را می‌رساند.
در آخر باید بگویم این شماره از سری NFS، را می‌توان واقعا به عنوان یک NFS صدا زد و ساعت‌های بسیار زیادی را در محیط‌های متنوع آن به رقابت پرداخت و لذت سرعت را در آن را تجربه کرد. باید به Ghost Games بابت این کار ارزشمند تبریک گفت و امید داشت که سری NFS دیگر دچار نشیب نشود و همچنان پله‌های هیجان و صعود را طی کند. پس از اگر از طرفداران این سری هستید، اصلا در تهیه این نسخه تردید نکنید و هرچه سریعتر موتور خودروهایتان را بغرانید.

http://www.bazicenter.com/ps3/need-for-speed-rivals/reviews/496/page/1

 

بازی خور...
ما را در سایت بازی خور دنبال می کنید

برچسب : بازی, بازی های جدید, لیست بازی های منتشر شده ی جدید, بازی های PC, بازی های XBXO360, نویسنده : آقای بازی خور bazikhor بازدید : 293 تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392 ساعت: 22:29

 Tomb Raider

در دنیای بازی ها تا به حال به چند جزیره پا گذاشته‌اید و اتفاقات و مراحل را در آن سپری کرده‌اید؟Crysis ؟ Farcry3 یاDead Island؟ زمانی که وارد این جزیره‌ها شدید چه حسی به شما دست داد؟ همیشه با فضایی آرام و دلنشین، جنگل‌های سرسبز، اقیانوس آرام، آواز پرندگان، آسمانی آفتابی و دورنماهایی دیدنی رو به رو شدید. اما چه می‌شد اگر این‌بار از یک بعد دیگر به فضای جزیره نگاه کنیم؟ به جای زمین پوشیده از سبزه و چمن، سنگ‌ها و صخره‌های خشن کف پایمان را لمس کند، ابرهای سیاه و گریان مانع از قدرت‌نمایی خورشید شوند، رعدوبرق هراَزگاهی دل ابرها را پاره کند تا خودی نشان دهد و معبدهای عظیم و کوههای سر به فلک کشیده جوی خوفناک را برایمان به تصویر بکشند؟ خوب به نظر می‌رسد زمان آن فرا رسیده تا به چنین جزیره‌ای سفر کنیم و اتفاقات مختلف را در آن سپری کنیم، زیرا قسمت جدید Tomb Raider بعد از چند سال غیبت با حس و حالی تازه بازگشته است.

 

 

 

خیلی‌ها با سری Tomb Raider آشنایی دارند، این عنوان با شخصیت مونث و در عین حال محبوب خود، 17 سال است در دنیای بازی‌ها می‌درخشد و همچنان به طرفداران او افزوده می‌شود. اولین نسخه بازی در سال 1996 برای کنسول خاطره انگیز Playstation 1 منتشر شد و توجه منتقدین را به خود جلب کرد، به طوری که از همان ابتدای کار، میانگین نمرات بسیار درخشانی از خود به جای گذاشت و از آنجا بود که سری بازی‌های Tomb Raider به عنوان یکی از بهترین‌ بازی‌های ماجراجویی رشدش را آغاز کرد. اما در طی سال‌های اخیر، این عنوان آرام آرام روند نزولی را پیش گرفت و نتوانست خود را به صورت قبل نشان دهد. البته نمی‌توان از نسخه Legend گذشت، زیرا این قسمت را نیز می‌توان جز بهترین‌های Tomb Raider دانست، اما باز هم در ادامه نتوانست راه خواهران بزرگتر خود را ادامه دهد و دوباره آن روند نزولی شکل گرفت. حال پس از 5 سال دوری از آخرین نسخه شماره دار، Square Enix تصمیم گرفت جانی دوباره به این عنوان دهد و با حرکتی تازه، این اثر را دوباره به اوج برساند. دو سال پیش شرکت SE با استودیوی معروف خود یعنی Crystal Dynamic، پا به میادین گذاشت و نسخه جدید Tomb Raider را معرفی کرد، اما دیگر خبری از نسخه شماره دار نبود و حتی این لارا کرافت، آن زن مجرب و ماهر، با آن چهره جذابش نبود، بلکه دختری نوجوان، خام و بی‌تجربه و در عین حال زیبا، جای شخصیت قبلی را گرفته بود. این نسخه جدید از Tomb Raider یک عنوان Reboot از این سری است که شاید آغازگر راهی روشن برای Lara Craft باشد.

 

 

 

لارا کرافت شخصیت همیشگی سری Tomb Raider یک دانشجوی 21 ساله است که برای سفری از طریق اقیانوس، عازم شرق می‌شود. او دختری همانند هم سن و سالان امروزی خود است، بی‌خیال از مشکلات دنیا در اتاق خود به موسیقی گوش می‌دهد و هرازگاهی جلوی آینه خود را برانداز می‌کند. در این بین ناگهان طی حادثه‌ای ناگوار، طوفانی عظیم کشتی آن‌ها را متلاشی می‌کند، خیلی‌ها می‌میرند و خیلی‌ها برای جان خود دست و پا می‌زنند. طوفان خشن و اقیانوس بی‌رحم دست به دست هم، کشتی واژگون شده را به سمت جزیره‌ای مرموز و مخوف راهی می‌کنند. لارا ترسیده و نمی‌داند چه کار کند، به هر سمت نگاه می‌کند، چیزی جز فریاد و تلاش برای کمک نمی‌بیند. تعدادی در حال غرق شدن در اقیانوس آمیخته به لاشه‌های کشتی هستنند، عده‌ای زخمی و خونین برای کمک فریاد می‌زنند، فردی در گوشه‌ای به عکس همسر و فرزندانش می‌نگرد و برای آخرین بار با آن‌ها وداع می‌کند و در گوشه‌ای دیگر، عرشه کشتی تبدیل به قبری برای تعدادی جنازه شد است. لارا کاری از دستش برنمی‌آید و خشکش زده بود، که ناگهان بر اثر اتفاقی نا‌معلوم از هوش می‌رود. داستان بازی از جایی شروع می‌شود که دختر جوان چشمانش را در غار مخوف و ترسناک، آویزان و دست و پا بسته و زندانی شده می‌بیند. از هیچ چیز خبر ندارد، از ترس دندان‌هایش سمفونی گوش‌خراشی را در سرمای غار به راه انداخته بودند و نفس‌های عمیق و آمیخته به ناامیدی، این سمفونی را رهبری می‌کرد. شمع‌های روشن که آرام آرام آب می‌شدند کمی فضا را برایش روشن کردند، اما فضایی که آرزو داشت هیچوقت نمی‌دید، جمجمه‌هایی از جنس مرگ و کتاب‌هایی که بوی کهنگی می‌داد. باد گاهی از اعماق غار با غرشی خوفناک به سویش می‌وزید، همه چیز دست به دست هم می‌داد تا زنجیر ترس به دور لارا بپیچد و او را رها نکند، که اوضاع از این هم بدتر شد و صدای خنده و حرف زدند چندین مرد، این زنجیر وحشت را به دورش فشار داد.. دخترک بی‌چاره از ترس خشکش زد و باید کاری می‌کرد.

 

 

 

حال بازی از آنجا آغاز می‌شود و این وظیفه شماست از این زندان و غار ترسناک فرار کنید. نکته جالبی که CD به آن توجه کرده، روند رو به رشد لارا کرافت از یک دختر خام و ترسو به یک نجات یافته شجاع و قوی است، او یک قهرمان نیست فقط یک دختر عادی است، پس انتظار نداشته باشید از همان ابتدا به راحتی کارهایش را انجام دهد. بگذارید با ادامه داستان شما را نیز از این روند جالب آگاه کنیم. نقش لارا کرافت را بازی می‌کنید، همان دختری که هیچ چیز از رنج و سختی تا به حال نچشیده و در نهایت باید او فراری دهیم، اما لارا چه توانایی‌هایی دارد؟ نه تا به حال اسلحه به دست گرفته و نه حتی شاهد خون ریزی فردی بوده، پس چگونه می‌خواهد از غاری فرار کند، وقتی حتی نمی‌داند چه چیز در انتظار اوست و تنها صدای موجود در غار انعکاس خنده چندین مرد است؟ پس بهترین راه مخفی حرکت کردن است، اما باز هم به این نتیجه می‌رسیم که او نمی‌تواند همانند شخصی مثل Sam Fisher در مخفی‌کاری عالی عمل کند. پس کار سختی پیش رو دارید و این نکته ممکن است باعث جذاب شدن بازی شود، پس باید درست عمل کنید تا موفق شوید. با سختی از غار خارج شدید، حتی نمی‌دانید کجا بروید، باید جای امن پیدا کنید و از آن بدتر گرسنگی باعث آزار و اذیتتان می‌شود. در این هنگام اولین کاری که به ذهنتان می‌رسد شکار است، اما چگونه؟ باید به دنبال یک چوب یا وسیله‌ای که با آن امکان شکار کردن باشد بگردید، اگر فکر می‌کنید داستان به همین‌جا ختم می‌شود سخت در اشتباه هستید، زیرا او شکار بلد نیست! باید ابتدا تمرین کنید و بعد به سراغ سیر کردن شکم بروید.

 

 

 

خیلی از کنسول بازها، با اثر به یاد ماندنی Red Dead آشنایی دارند، این بازی از بخش بسیار خوبی به نام شکار کردن برخوردار بود، هر حیوانی را که می‌خواستید می‌کشتید و برای کسب درآمد، پوست و گوشت آن را به بازارهای غرب وحشی می‌فروختید. حال در Tomb Raider اینبار به جای یک اسلحه قوی مانند Halcon Rifle با یک تیر و کمان شکار می‌کنید و البته این کار برای کسب درآمد نیست و هدف اصلی از قرار گرفتن این قسمت در بازی، سیر کردن دخترک تنها است. شکار باعث می‌شود که لارا آرام آرام پخته‌تر شود و بعد از آن، با پیشروی در داستان هدف اصلی‌اش نیز مشخص خواهد شد. پس از سرنگونی کشتی لاراکرافت و گرفتاری‌اش در جزیره مرموز، او می‌فهمد که دوست صمیمی‌اش توسط محلی‌های خرافاتی به دام افتاده و آن‌ها قرار است طی مراسمی جان او را بگیرند. لارا باید هرکاری در توانش است انجام دهد تا او را آزاد کند و با کسانی که چه نجات داده و چه در طی مراحل آنها را یافته است، از این جزیره فرار کنند. گفتیم او هر کاری در توانش است انجام می‌دهد، اما چه توانایی‌هایی؟ اینجاست که سیستم نقش‌آفرینی به کمک لارا می‌آید تا بازی را نیز جذاب‌تر کند. سیستم آشنای XP که سال‌های اخیر تقریبا به اکثر بازی‌ها نفوذ کرده، به Tomb Raider هم رحم نکرده و حتی یکی از بخش‌های اصلی بازی نیز به حساب ‌می‌آید. اگر بخواهیم طریقه جمع‌آوری XP در این بازی را مثال بزنیم Farcry 3 بهترین نمونه خواهد بود. با هر کشتن و هر کار مفیدی که انجام دهید، XP دریافت خواهید کرد و level Bar شما پر خواهد شد. با هر بار پر شدن این نوارها، اجازه Level UP کردن خواهید داشت و توانایی‌های پر تعداد بازی مطمئناً شما را سرگرم خواهند کرد. تا به حال سه بخش اصلی در این قسمت به نام‌های Survivor Upgrade،   Hunter Upgrade و Brawler Upgrade به نمایش درآمدند و هر کدام از آن‌ها چندین زیر مجموعه دارند که با انتخاب هر کدام باعث اضافه شدن یک آیتم‌ مفید و جذاب خواهد شد. به‌طور مثال در بخش Hunter امکاناتی مربوط استفاده بهتر از ابزارهای جنگی داده خواهد شد. برای نمونه می‌توان به قدرت نشانه گیری لارا افزود، یا با انتخاب گزینه‌ای دیگر، توانایی حمل مهمات و اسلحه بیشتر را نیز به او بخشید. در قسمت Survivor نیز قدرت و زیرکی لارا افزایش خواهد یافت. مثلا اگر Arrow Retriever را در Skill Menu انتخاب کنید، لارا قادر خواهد بود پس از استفاده از تیرهای کمانش، تیر را دوباره از جنازه دشمن یا حیوان درآورد و از آن دوباره استفاده کند، یا با استفاده از Climber Agility چالاکی و زیرکی لارا را از بالا رفتن درخت‌ها و دیوارها و صخره‌ها افزایش داد یا نمونه بهتر آن، انتخاب Pain Tolerance است که تحمل درد و سختی را بالا می‌برد. در آخر بخش Brawler، طریقه کشتن و دفاع کردن را به لارا یاد خواهد داد. به طور مثال، جا خالی دادن در مبارزات نزدیک، با انتخاب Dodge از منوی Skillها به دانسته‌های لارا افزوده خواهد شد و یا با فعال کردن گزینه Dirty Trick حقه‌های مختلف را برای کشتن خواهید دید، مثلا با یک مشت خاک چشم حریف را کور کنید و بعد از آن هر بلایی خواستید سرش بیاورید. تک تک Skillهای که در این سه بخش موجود هستند، خود به چند دسته‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شوند که با باز کردن آن‌ها، قدرت، زیرکی و یا حتی حرکات جدید و کاربردی، اضافه می‌شود. در کنار این انتخابات، هدایایی نیز در نظر گرفته شده، مثلا اگر 10 اسکیل خریداری کنید یک Skill ویژه نیز دریافت خواهید کرد. نکته مهم در این قسمت، وجود فضایی مشخص برای Level Up کردن است. شما هر جایی توانایی استفاده از این سیستم را ندارید، بدین منظور CD برای انجام این کار، مکان‌های مشخصی در نقاط مختلف جزیره در نظر گرفته، که Base Camp نام دارند. ممکن است یک Base Camp در دل یک روستا باشد و یا امکان دارد در میان جنگل یا در ارتفاعات یک کوه قرار گرفته باشد. Base Campها تنها به منظور ارتقا استفاده نمی‌شوند، بلکه Fast Travel نیز در این قسمت قرار دارد تا ظرف چند ثانیه از یک کمپ به کمپی دیگر نقل مکان کنید. همچنین در این مکان‌ بخشی به نام Gear وجود دارد که این امکان را می‌دهد، تا ابزار و سلاح‌های خود را آپگرید و همچنین آن‌ها را تعمیر کنید. ابزارهایی مانند تبر که برای مصارف زیادی به کارتان می‌آید، طبیعتا بعد از مدتی دچار افت می‌شوند، پس باید به آن‌ها رسیدگی کنید. هیچ‌گاه این فکر به سرتان نزند که امکانات بخش Gear براینان مجانی تمام می‌شود؛ در جزیره جعبه‌هایی وجود دارد که ابزار مورد نیاز برای استفاده در بخش Gear در آن نهفته است. یافتن و باز کردن این جعبه‌ها آسان است اما مراقب باشید؛ ممکن است تله‌هایی در کنار این جعبه‌ها کار گذاشته شده باشند. یادتان باشد هرچیز و هرکسی در این جزیره، خواهان مرگ غریبه‌هایی مثل شما هستند.

 

 

 

از بحث ارتقا و نقش آفرینی که خارج شویم، سیستم مبارزات و دیگر نکات گیم‌پلی سر راه قرار دارند. دنیای جدید Tomb Raider مخلوطی از چندین سبک است، از مخفی کاری گرفته تا اکشن و ماجراجویی تماماً در آن قرار دارند، اما بخشی که بیشتر با آن سر و کار داریم، ماجراجویی و کاوشگری در بازی است. متاسفانه به نظر می‌رسد در این قسمت، ماجراجویی، گشت و گذار و حل معما به اندازه بخش اکشن بازی پررنگ نیست، اما می‌توان دلیلش را تازه کار بودن لارا دانست که در حال حاضر، تنها هدفش خروج از جزیره است. آن‌طور که از شواهد پیداست، حل معما نیاز به تبهر خاصی ندارد و کار ساده‌ای به نظر می‌رسد. برای مثال باید با مشعل خود طنابی را آتش بزنیم تا راهی باز شود و یا یک میله فلزی را در زمین فرو ببرید و رعد و برق با آن برخورد کند و قفلی باز شود. نمی‌توان به این زودی در مورد بخش پازل تصمیم گرفت، زیرا این یک Tomb Raider است و این نام بر اساس ماجراجویی و حل معما شکل گرفته، از طرفی سازندگان بازی، معماها را بر توسط عناصر طبیعی و جوی بنا کرده‌اند. آب، آتش و حتی باد در معماهای بازی دخیل هستند و باید بر اساس این عناصر به حل معما بپردازید، اما مشخص نیست که آیا سیستم پیچیده‌ای برایشان در نظر گرفته شده است یا خیر.
سیستمی دیگر نیز در بازی تعبیه شده تا کسانی که حال و حوصله چرخیدن و گشت وگذار و دور شدن از هدف را ندارند و یک عنوان خطی را ترجیح می‌دهند، به راحتی و هرچه سریع‌تر این بازی را به پایان برسانند. این سیستم Instinct Survival نام دارد و قدرتی همانند Eagle Eye که در سری بازی‌های Assassin's Creed رایج است به لارا می‌دهد. IS به شما این مزیت را می‌دهد تا هرجا که هستید، مسیر اصلی را برایتان به نمایش ‌گذارد، همچنین اشیا و ابزار مورد نظر برای حل یک معما را به راحتی نسبت به محیط متمایز می‌کند تا راحت آن را بیابید و راه را باز کنید. این عمل با سیاه و سفید کردن محیط و طلایی کردن هدف و یا شی مورد نظر صورت می‌گیرد.

 

 

 

حال می‌رسیم به قسمت سیستم مبارزه که نمایش‌های بازی این بخش را بسیار جذاب نشان می‌دهد. همانطور که گفتیم، بهترین سلاح لارا، ابزار سرد مانند تیر و کمان، تبر و یا خنجر هستند. این ابزار ابتدا به عنوان وسیله‌ای برای شکار استفاده می‌شوند و بعد از آن، باید این سلاح‌ها را برای محافظت از خود در برابر حیوانات وحشی استفاده کرد و رفته رفته با قرار گرفتن در خط داستانی به یک قاتل آماتور تبدیل خواهید شد. هیچگاه احساس هیتمن یا اساسین بودن نکنید زیرا لارا یک قاتل بالفطره نیست، بلکه فقط برای نجات جان خود و دوستانش دشمنان را می‌کشد. تیر و کمان یاران جدا نشدنی شما در طول بازی هستند، هرچه در بازی پیشروی کنید و XP جمع کنید این اسلحه کامل‌تر و در عین حال راه‌های استفاده از آن برای لارا گسترده‌تر می‌شود، به قدری که حتی می‌تواند با یک تیر دو نفر را از پای درآورد. مثلا یک تیر را به سرعت در گلوی شخصی فرو می‌برد و با همان تیر آغشته به خون به سرعت آن را با کمانش راهی پیشانی دشمن دیگر می‌کند. همچنین تبری که در دست دارد، صحنه‌های بیاد ماندنی زیادی برایتان خلق خواهد کرد و با کسب مهارت‌های استفاده از آن، هرکاری خواستید انجام خواهید داد. ابتدا تبرها بیشتر برای باز کردن قفل‌ها و صندوق‌ها به کار خواهند رفت اما کم کم لارا با این تبر کاری می‌کند که دشمن از نزدیک شدن به او پشیمان شود. هرچند اگر از کلمه دشمن'ها' استفاده کنیم بهتر باشد، زیرا او کم کم به قدری سریع و شجاع می‌شود که می‌تواند همزمان با سه دشمن یا بیشتر درگیر شود؛ گردن اولی را بشکند، ساق پای نفر دوم را خورد کند و با ضربه آخر شکافی در جمجمه سومی ایجاد کند. همچنین CD برای پایان هر مبارزه تن به تن یک Finisher قرار داده تا با زدن یک دکمه، با حرکاتی گاه خشن و گاه سریع و راحت با دشمن خداحافظی کنید. سلاح‌ گرم نیز در بازی قرار داده شده‌اند اما CD بیشتر بر روی ابزار سرد لارا تمرکز کرده و به اندازه آن‌ها برای ابزار گرم مانور نداده است.

اگر به نمایش‌های بازی توجه کنیم به نکته خوب و امیدوار کننده‌ای برمی‌خوریم که آن هم یکنواخت نبودن بازی است. کارها و ماموریتهای زیادی برایتان در نظر گرفته شده است. به طور مثال در مرحله‌ای باید از یک فضای سرد و برفی به بالا بروید تا شاید بتوانید با امواج رادیویی تماسی برای کمک برقرار کنید. گاهی مجبور به مخفی کاری می‌شوید، گاهی در یک فضای تاریک باید به حل معما بپردازید و در معبدی مخوف از تله‌های بی‌شمار عبور کنید و یا حتی با یک چتر نجات از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر در جزیره بروید.

 

 


با این تفاسیر و شواهد، بخش داستانی به نظر جذاب می‌رسد، اما بخش مولتی‌پلیر Tomb Raider در لبه پرتگاه قرار دارد. نمایش‌هایی که از بخش چندنفره منتشر شد، این بخش را تا حدی ضعیف نشان داد. شرکت Square Enix تصمیم بر این گرفت تا قسمت مولتی‌پلیر بازی را به سازنده دیگری که در کارنامه‌اش عنوان Hitman دیده می‌شود بسپارد. به نظر می‌رسد Eidos خود را در بخش چندنفره Tomb Raider متزلزل نشان داده است. مولتی‌پلیر شامل دو بخش اصلی به نام‌های Team Deathmatch و Rescue است، هر دو دارای وجه مشترکی نیز هستند اما هدف‌ها متفاوت خواهند بود. در TDM که در اکثر بازی‌ها وجود دارد، وظیفه شما کشتن حریف و گرفتن امتیاز بیشتر است، اما در Rescue وظیفه دارید تا Med Pack یا همان بسته‌های کمک اولیه را به نقطه‌ای حمل کنید. به نظر کار ساده‌ای می‌رسد اما یادتان باشد تیم حریف به این راحتی اجازه این کار را به شما نخواهند داد. کارکترهای قابل بازی در این قسمت علاوه بر خود لارا، دوستانش و کسانی که در جزیره دیدار کرده و یا نجات داده خواهند بود و احتمال می‌رود قابلیت سفارشی کردن (Customize) برای هر شخصیت تا حد محدودی وجود داشته باشد. XP نیز در مولتی‌پلیر، جدا از بخش داستانی محاسبه می‌گردد و کسب XP بیشتر، امکان دریافت اسلحه بیشتر و امکاناتی بهتر را به شما خواهد داد. نکات ریز و جالب دیگری در این بخش قرار گرفته که کمی به جذاب شدن مولتی‌پلیر کمک کرده است. در حین بازی، مزایایی چون تله گذاری در اختیارتان است که می‌توانید دشمن را به دام بندازید، که البته بعضی اوقات تله‌ها این کار را بسیار خشن انجام می‌دهند. برای مثال اهرمی را فعال کنید و منتظر باشید دشمن پایش را بر روی تله بگذارد، آن‌گاه شاهد خورد شدنش در بین تخته‌ای که ده‌ها تیغ برنده بر آن متصل است خواهید بود. یا طنابی بر روی زمین قرار دهید تا زمانی که دشمن پایش را بر روی آن گذاشت به سرعت به دام افتاده و بین زمین و هوا معلق شود، اینجا است که دلتان می‌خواهد یک خشاب کامل بر رویش خالی کنید. متاسفانه به نظر نمی‎رسد Edios در بخش گرافیکی و گیم‌پلی در حد Crystal Dynamic عمل کند و در تریلرها شاهد انیمشنهای ضعیف و مبتدیانه هستیم. باید دید آیا Eidos در لبه پرتگاه چه می‌کند، آیا خود را به پایین پرت می‌کند یا خود را به سمت امن پرتگاه می‌برد.

 

 

 

از دید بصری، Tomb Raider توسط موتور گرافیکی Crystal Engine توسعه یافته است. در نمایش‌های ابتدایی بازی، گرافیک بسیار خودنمایی می‌کرد، اما با آخرین تریلرها از آن، شاهد افت برخی نکات مانند بافت‌های ضعیف تعدادی از اجزا و اشیا بازی هستیم که از کنسول‌های کهنه کار نمی‌توان در مورد یک بازی Open World چیزی بیش از این انتظار داشت. Draw Distanceها یا همان دورنماها، طراحی هنری بازی و همچنین طراحی برخی کارکترها، به خصوص خود لارا به نظر بسیار عالی کار شده‌اند. کوه‌های خشمگین و سر به فلک کشیده در زیر آسمان بی‌رحم بارانی و آمیخته به رعد و برق که هرازگاهی با غرشش حکم فرمایی می‌کند و هرچه بر روی زمین است به نمایش می‌گذارد. معبدهایی عظیم و در عین حال زیبا، جنگل‌ها، غارها و روستاهای کوچک، همه و همه در این جزیره خودنمایی می‌کنند. از باران گفتیم؛ بر خلاف بازی Farcry 3 که بارش باران در نسخه کنسولی شاید به دقیقه هم نمی‌کشید و ساده طراحی شده بود، جزیره مخوف Tomb Raider اکثراً بارانی و جوی سرد بر آن حکم‌ فرما است. آفتاب گه‌گداری بر زمین می‌تابد اما ابرها اجازه قدرت‌نمایی به او را نمی‌دهند. به نظر افکت باران یکی از نکات قوت بازی بشمار می‌آید و با بارشش بر روی زمین صحنه‌ای زیبا خلق می‌شود. در پاره‌ای از اوقات گل، خون، آب و دیگر عناصر موجود در بازی، بر روی لباس‌ها و حتی صورت و بدن لارا تاثیر می‌گذارد. نمی‌توان به آن صورت بازی را از نظر گرافیکی یک شاهکار دانست اما Open World بودن بازی دلیل قانع کننده‌ای برای برخی مشکلات آن است، با این حال بهتر است نظر دقیق را بعد از انتشارش و به نقد بازی واگذار کرد.

 

 

 

یکی از نقاط  قوت بازی که اشاره به آن خالی از لطف نیست، آهنگسازی، صداگذاری و صداپیشگی شخصیت‌هاست. اولین نکته آن، تغییر صداپیشه شخصیت لارا کرافت است که با توجه به Reboot بودن این قسمت، عوض شدن آن امری طبیعی است. در سری‌های گذشته، صداپیشگی کاراکتر لارا توسط خانم Keeley Hawes انجام می‌شد که حال این وظیفه بر عهده خانم Camilla Luddington قرار داده شده است که در سریال‌های تلوزیونی مانند True Blood شناخته شده است. اما آهنگ‌های این اثر توسط شخصی ساخته می‌شود که خیلی از ما در بازی‌هایی با اتمسفر قوی از آهنگ‌هایش لذت بردیم  Jason Graves آهنگسازی این سری از Tomb Raider را برعهده دارد که از کارنامه درخشان ایشان می‌توان به Dead Space، F3AR، Prince of Persia  و Rayman اشاره کرد. با توجه به اطلاعات از این بخش، می‌توان به قسمت‌های مختلف صدا، اعم از آهنگسازی و صداپیشگی امید داشت.

 

 


شاید از دید خیلی‌ها این Tomb Raider جدید یک تقلید از بزرگان این نسل باشد، می‌توان گفت تا حدی این موضوع صحیح است، اما اگر از کلمه 'الهام گرفتن' به جای تقلید استفاده کنیم، ممکن است دیده بهتری نسبت به این عنوان داشته باشیم. گاهی سازنده‌ها از بعضی عناوین موفق این نسل نکاتی برداشت می‌کنند و به درستی از آنها در اثر ساخته خودشان به کار می‌برند، به طوری که هنگام انجام آن، یاد دیگر بازی‌ها نمی‌افتید و حس تجربه یک اثر تازه به شما دست می‌دهد. Tomb Raider یکی از همین عناوین است که می‌توان آن را جزو مدافعین کسب بازی‌های ماجراجویی برتر سال دانست. این اثر به قول سازندگانش، از بزرگانی همچون Zelda الهام گرفته که اگر واقعا درست این کار را انجام داده باشند، بازی ممکن است شما را غرق در دنیای خود کند. استفاده درست از نکات مهم بازی‌های الهام گرفته شده، باعث خلق Tomb Raider جدید گردیده و با توجه به شواهد می‌توان این اثر را یک عنوان موفق دانست، اما نظر قطعی در این مورد، بهتر است بعد از انتشار بازی داده شود.

Read more: http://www.bazicenter.com/pc/tomb-raider/previews/171#ixzz2seZTBNWt 

بازی خور...
ما را در سایت بازی خور دنبال می کنید

برچسب : بازی, بازی های جدید, لیست بازی های منتشر شده ی جدید, نویسنده : آقای بازی خور bazikhor بازدید : 294 تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392 ساعت: 22:21

 بازی Hitman Absolution

در پی شجاعتی بی مانند .... هر از چند گاهی در زندگی خود با افرادی رو به رو می شوید که آنها را به عنوان الگو برای خود بر می گزینید، شاید او فردی همانند قهرمان ها در دنیایی ماورای زندگی، شما را مجذوب خود کرده باشد یا اینکه در همین زندگی و در جایی در کوچه پس کوچه های شهر. از افرادی که به خوبی می توان آنها را سرمشق تلاش برای رسیدن به آرامش خطاب کرد مامور شماره 47 مشهور به Hitman است که با تلاشی بی مانند سعی می کند وظیفه ای که از کودکی برای آن تربیت و آموزش دیده است به سرانجام برساند. هر چه میزان مشکلات در رسیدن به هدف زیاد باشد، او مصمم تر می شود تا برای رسیدن به آن تلاش کند، همین ویژگی است که در بسیاری از انسان ها وجود ندارد و آنها را به ورطه نابودی می کشاند. مامور 47 از Blood Money تغییرات گسترده ای کرده، شاید بسیاری او را به دلیل با تجربه تر شدن اینگونه در نظر می گیرند ولی ما سعی می کنیم با نگاهی متفاوت تر او را ببینیم. اینبار دید مخاطبین نسبت به مامور 47 که تنها قتل را سر منشا آرامش می دانست تغییر خواهد کرد، زیرا او اینبار به جای افرادی از پیش تعیین شده که قرار بود با دستان مهربان این مامور آشنا شوند، دست به گریبان دوستانی می برد که اینبار در جبهه مخالف قرار دارند و سعی در نابودی هم دیگر دارند. زندگی مامور 47 همانند فردیست که دیگر چیزی برای از دست دادن در این بازه زمانی ندارد، او اینبار برای آرامش خواهد کشت نه چیز دیگر. در هر یک از قسمت های پیشین Hitman، شاهد بخش های مختلفی از زندگی این قاتل بودیم، در Absolution برگ جدیدی از زندگی مامور خوش نام ما ورق می خورد، برگی که زندگی وی را به طور کلی تغییر می دهد و شاید او را از انجام قتل های پی در پی باز دارد.

 

راهی برای نجات .... هم زمان با خیزش مامور 47 برای نابود کردن دیگر دشمنانش درBlood Money افراد دیگری هم بودند که سعی می کردند به نحوی او را در انجام ماموریت های خطرناک و پر چالش که هزینه ای سنگین برای دیگران به همراه داشت یاری کنند، یکی از افراد همراه هیتمن فردی به نام Diana هست که زندگی و زمینه شغلی وی به نحوی سازمان دهی شده تا مامور 47 را به سمت اهداف از پیش تعیین شده هدایت کند. این دیانا بود که به مامور47 کمک کرد تا مرگ غیر واقعی را به نحوی واقعی جلوه دهد تا از مخمسه ای که دچار آن شده بود نجات پیدا کند. البته نباید فراموش کنیم که دیانا تنها در Blood Money به مامور 47 کمک نکرده است بلکه در کل فرانچایز نیز او را یاری کرده و زمینه فرار را برای وی فراهم کرده است.

مامور 47 اینبار هدفی متمایز از دیگر اهداف پیشین، مقابل خود دارد، فردی به نام Alexander Leland cayne که سابقا یکی از افسران ارشد سازمان FBI بوده و هم اکنون به عنوان هدفی از اهداف متحرک ایفاء نقش می کند. در پی کش و قوص های فراوان47 ، موفق به حذف یکی از اهداف خود می شود، Cayne هدفی بود که باید حذف می شد و این فرایند به خوبی صورت گرفت ولی مشکلی وجود دارد؛ Cayne بخش کوچکی از یک نقشه بسیار بزرگ است، شرایط اینگونه اقتضا می کند که بگوییم او تنها تکه ای از یک پازل بسیار بزرگ است که نامی برازنده خود یدک می کشد،Alpha Zerox پروژه ای بسیار خطیر و پر ماجرا که کنش های بسیاری در پی خود داشته و دارد. دیانا در مقر اصلی ICA قرار دارد، او از مکان 47 اطلاعی ندارد یا اینکه به نحوی عمل می کند تا جاسوس ها را به اشتباه اندازد، به هر حال او به نحوی عمل می کند تا دیگران متوجه مکان و شرایط نگران کننده 47 نشوند. در آخرین نمایش های بازی ما شاهد حضور و هنر نمایی 47 در مکان آسیایی بیشتر متمایل و شبیه به چین بودیم، البته این مورد تنها حدس و گمان ها را بیشتر می کند، سوالاتی که ذهن اغلب بازیباز ها را به خود مشغول کرده است؛ 47 در کشوری آسیایی چه کار می کند؟ آیا او تصمیم به بازگشت به محلی که تمام ماجرا ها از آنجا شروع شد دارد؟ شاید هم هدفی دیگر در پس اهدافش پنهان شده است.
مسائل مختلفی پیرامون 47 می گذرد، خیانت هایی صورت گرفته، عشق های نافرجام، زندگی پر آشوب و در نهایت بی پناهی زمینه را به نحوی برای انجام ماموریت های غیر ممکن فراهم کرده است که تنها انتخاب ممکن انجام ماموریت ها و حذف اهداف است. بعد از اتمام کارها، بازهم اخباری برای 47 وجود دارد، اینبار مامور 47 باید دست به قتلی عجیب و مرموزی بزند که بوی خیانت و توطئه از هر گوشه آن به مشام می رسد. شاید در نگاه اول مسائل ریز و ناچیز به چشم نیایند ولی بعد از گذشت چندین ساعت از فرایند توطئه همه چیز با جزئیات ریز که باعث تفاوت های بزرگ می شوند خود نمایی می کنند. در تریلر های بازی همواره شاهد المان های و تم مرموز، تیره و تاریک بازی بوده ایم، این گونه اصول در بازی های مختلف منجمله سری های پیشین از Hitman هم به چشم دیده شده است ولی عواملی که باعث تمایز این بازی می شود در نکات ریز و کم اهمیت گنجانده شده است. یکی از ریز ترین مسائل پرامون 47 نحوه ماموریت دهی به وی بوده زیرا مامور 47 با افراد و گروه هایی سروکار داشته که کم یا هرگز با آنها رو به رو نشده است، این عامل باعث می شود تا هرکسی توان به چالش کشاندن 47 را داشته باشد، افرادی بدون هماهنگی به او ماموریتی می دهند که در بطن خود دسیسه ای پنهان کرده اند. ماموریت مذکور باعث ایجاد مسائلی می شود که پیش زمینه جدیدترین نسخه از سری بازی های Hitman را رغم می زند. این بازی روایت خیانت، آشوب و تلاش برای اثبات است که در جای جای حوادث بازی خودنمایی می کند. طبق اطلاعاتی که منتشر شده است47 در ماموریتی که در پیش گرفته مجبور می شود دیانا را به قتل برساند، ولی در این بین انتخابی دوگانه برای او در نظر گرفته شده است. این انتخاب شامل سرنوشت نهایی دیانا هم می شود. البته لازم به ذکر است که 47 در ماموریت های پایانی خود مامور نجات و حفاظت از دختری به نامVictoria می شود که خط داستانی بازی را به مسیر جدید و پر پیچ و خمی می کشاند که زمینه را برای ایجاد برخورد دوستان و دشمنان فراهم می کند.

 

تلاش دوباره برای پیروزی .... یکی از مهم ترین بخش های موجود در سری بازی های Hitman همیشه گیم پلی آن بوده است. تمرکز خاصی بر روی المان های مختلف بازی بوده که آن را به سطح جدیدی از بازی های اکشن هدایت کرده است. آزادی عمل در انجام مراحل، باعث شده تا بازیکن در انتخاب مسیر های مختلف، برای به چالش کشاندن دشمنان دست به نوآوری بزند و مکان و شرایط را به نحوی تغییر دهد که بر اساس آن موفق شود تا طعمه خود را به بهترین حالت ممکن به دست آورده و نابود کند. سیر تکامل این سری را می توان بازی موفق Blood money دانست، زیرا با ارائه المان های جدید و خلاقیت ذاتی که سازندگان در خلق مراحل به خرج داده بودند ابعاد جدیدی برای به نمایش گذاشتن معرفی کرد که این المان ها در بازی های مختلف به شکل های مختلف و متنوعی مورد استفاده قرار گرفته اند. سیستم آزادی عمل یا انتخاب مسیر های مختلف برای نابود کردن دشمنان در بازی هایی همانند Dishonored مورد استفاده قرار گرفته است، گر چه سازندگان بازی اذعان می کنند که در خلق اینگونه المان ها خود بوده اند که منبع و سرآغاز تحولات بازی مذکور بوده اند ولی نمی توان از الگوبرداری Dishonored از Hitman چشم پوشی کرد. Blood money یکی از جذاب ترین بازی های Hitman بود زیرا تحولات مختلفی ایجاد کرد، آزادی عمل خوبی به بازیباز می داد و این دو عامل در کنار ساختار کلی مناسب این بازی را به یکی از زیباترین ها تبدیل کرده است. می دانید که اگر عنوانی از یک فرانچایز موفقیت چشم گیری به دست آورد از المان های موفق آن در بازی های بعدی نیز استفاده می شود این فرایند هم برای Hitman صادق است و از المان های مختلفBlood money در Absolution استفاده شده است که در ادامه به تشریح آنها خواهیم پرداخت.
نقشه و سیستم قدیمی که در نسخه های پیشین حضور پر رنگی داشتند منسوخ شده و جای خود را به HUD های جدیدی داده اند که از بازی های مختلف به عاریه گرفته شده است. با عرضه Assassins Creed در سال 2007 موجی به راه افتاد کهHitman Absolution را هم بی تاثیر نگذاشته است. اگر به یاد داشته باشید در AC شاهد نوعی المان جدید بودید که به شما کمک می کرد تا دشمنان خود را پیدا کنید، منظور در این بخش Eagle Vision است که تاثیری غیر قابل انکار بر روی بازی های این نسل گذاشته است. مثال بارز دید مخصوص بازی Future Soldiers از سری بازی های Ghost Recon است که با ارائه سبک جدیدی از این قابلیت به سازندگان نشان داد که می توان با المان های از پیش طراحی شده توانایی های جدیدی به کاراکتر ها بخشید. در این بازی نیز چنین قابلیتی به نام X-Ray وجود دارد که به کمک آن می توان دیدی شیشه ای از محیط داشت و بر اساس رنگ بندی افراد، مکان حضور دوستان و دشمنان را می توان تخمین زد. البته این ویژگی در سری بازی های Batman هم مورد استفاده قرار گرفته است که در این بازی به Detective Mode مشهور است. در کنار X-ray برای تشخیص مکان دشمنان نقشه کوچکی هم در نظر گرفته شده است تا مکان گارد ها را برای 47 معین کند تا وی بر اساس مکان آنها دست به مبارزه بزند. البته لازم به ذکر است که قابلیت های جدید بازی به این دو مورد خلاصه نمی شود و شامل موارد دیگر هم هست که از آنها می توان به سیستم اخطار (Waing System) اشاره کرد. این سیستم تنها سه کارکرد مشخص دارد و 47 را از شرایط حاکم بر محیط آگاه می کند. زمانی که سیستم خاموش یا سفید باشد محیط بر وفق مراد است و مشکل خاصی برای انجام ماموریت ها وجود ندارد، مشکلات زمانی شروع می شود که سیستم شروع به کار می کند و به رنگ های زرد و قرمز در می آید. زمانی سیستم اخطار زرد رنگ می شود که 47 در مقابل افراد دیگر به غیر از گارد ها به فردی صدمه زده است، در این صورت امکان اینکه هیتمن توسط افراد جاسوس شناسایی شود بسیار زیاد است. در چنین شرایطی باید بسیار مراقب بود تا اگر شرایط وخیم تر شد پا به فرار گذاشته و از محیط دور شوید. در مورد شرایط قرمز تنها ذکر این نکته باقی می ماند که گارد ها به دنبال 47 هستند، همین توضیح کوتاه می تواند مسائل مختلفی را به دنبال داشته باشد. اگر گارد ها به دنبال 47 باشند محیط 1 کیلومتری برای مخفی شدن مکان مناسبی نیست و باید از محیط به حدی دور شوید تا شرایط به حالت عادی باز گردد. البته این امکان وجود دارد که با پنهان شدن در همان وضعیت برای خود موقعیت مناسبی خلق کنید و گاردی که به دنبالتان است را کشته و او را مخفی کنید تا دیگران دیگر در تعقیب شما نباشند و صد البته ذکر این نکته می تواند مفید باشد که در صورت استفاده از لباس گارد کشته شده باید نهایت دقت را داشت تا توسط دیگر گارد ها شناسایی نشوید. HUD بازی به نحوی تنظیم شده است تا مکان هایی که برای انجام ماموریت مناسب هستند چه از نظر موقعیت برای کشتن دشمنان چه از نظر وجود مهمات و امکانات برای از پای در آوردن آنها بهترین را شناسایی و به 47 معرفی کند. یکی از نکات بسیار مهم و حیاتی در بازی، شخصیت ها و اهدافی هستند که بازیباز به دنبال آنهاست. گاهی برای ایجاد چالش اطلاعات زیادی به 47 برای رسیدن به اهداف داده نمی شود این روند با استفاده از HUD بسیار ساده می شود زیرا در بالای این سیستم موقعیت هدف به 47 گزارش می شود که هدف در چه وضعیتی قرار دارد، اطلاعاتی همانند اینکه او زنده، مرده یا نا شناس است.

 

اطلاعات خوبی در مورد بازی وجود دارد که باعث می شود تا بازیکن دید خوبی نسبت به المان های به کار رفته در بازی پیدا کند. سیستم ذخیره بازی تغییر کرده و به صورت Checkpoint هایی ثابت، ماموریت های انجام شده توسط بازیباز را ثبت می کند. در کنار سیستم ذخیره سازی، صحنه های سینمایی در طول ماموریت ها به استقبال گیمر می آیند که این امر در زیباتر و هیجان انگیز تر شدن بازی نقش بزرگی ایفا می کند. الهام گیری بازهم به کمک بازی آمده و قابلیت های جدیدی به آن داده، یکی از آنها Point Shooting است که به 47 اجازه می دهد اهداف خود را در حالت آهسته (Slow Motion) علامتگذاری کند و آنها را در کسری از ثانیه از پای در آورد. این قابلیت همانند Dead Eye در Red Dead Redemption و Mark and Execute در بازی Splinter Cell Conviction عمل می کند و امکان خطا در تیراندازی را تا صفر درصد کاهش می دهد. Absolution از قابلیت دیگری به نام Contracts Mode هم برخوردار است که این اجازه را به گیمر می دهد تا مراحلی را با دشمنان مختلف به صورت پیش فرض برای خود با هر سطح سختی طراحی کند و آن را به صورت آنلاین در وب سایت اصلی بازی به اشتراک بگذارد. این چالش ها به طور کامل در دستان طراح آن قرار دارد و این طراح است که قوانین را تعیین می کند، پس اگر توان به چالش کشیدن دیگران را دارید می توانید خیلی ساده آنها را با ترفند های مختلف به دردسر اندازید.

 

در اغلب بازیهای شوتر سوم شخص (Third Person Shooter) باب شده است که سیستم سنگرگیری وجود داشته باشد، در این بازی نیز به این رسم توجه شده و قابلیت سنگرگیری و استفاده از نارنجک و مهمات مختلف در حین این کار مهیا است. در گذشته 47 از سلاح های محدودی برای استفاده از آنها در طول ماموریت ها ( هر ماموریت تنها سلاح های محدودی در اختیار بازیباز قرار می داد) به صورت پیش فرض در اختیار داشت که این عامل گاهی اوقات باعث ایجاد مشکلاتی برای بازیباز می شد. سیستم سلاح و مهمات بازی تغییر کرده است و به نحو بهتری تنظیم شده تا 47 سلاح های بیشتری برای مقابله با دشمنان داشته باشد. در نسخه Blood Money قابلیت جدید و منحصر بفردی در اختیار 47 گذاشته شده بود که باعث می شد مامور شرایطی که برای انجام ماموریت مورد نیاز است، خلق کند، علاوه بر آن Blood Money قابلیت استفاده از زنگ های هشدار دهنده را به هیتمن داده بود که باعث می شد در شرایطی که جو حاکم به سود 47 نیست وی با شلیک به اتومبیل یا تخریب بخشی از آن (چون تنها اتومبیل ها این امکان را فراهم می کردند) می توانست سیستم اخطار (دزدگیر) آنها را فعال کند و هدف را به محل مورد نظر بکشاند و وی را در کمال آرامش به سفر ابدی راهی کند. در این بازی هم چنین سیستم هایی با قابلیت مختلف در نظر گرفته شده است تا 47 با ایجاد محیط های مصنوعی شرایط را برای شکار اهداف فراهم کند. در گذشته زمانی که به هر دلیلی 47 توسط گارد ها شناسایی می شد امکان برقراری ارتباط با دیگر افراد برای وی مختل می شد ولی در این بازی این امکان فراهم شده است تا هیتمن با حذف (کشتن) گارد های مظنون یا بی هوش کردن آنها قبل از اینکه با رادیو به دیگران خبر دهد به مسیر خود در راستای از بین بردن و شکار اهداف گام بردارد. هر یک از مرحل بازی برای خود آیتم های مختلفی دارند که 47 با انجام یک سری اقدامات می توان آنها را از حالت غیر قابل دسترس خارج کند. هر یک از مراحلCampaign شرایط و ملزومات خود را می خواهند که بازیباز باید قبل از شروع چالش آنها را در اختیار داشته باشد. یکی از نکات جالب در عین حال تکراری Hitman: Absolution سیستمی به نام score است که در آن جزئیاتی از اطلاعات 47 و اعمالی که انجام داده است به نمایش گذاشته می شود. اطلاعاتی همانند تعداد اهدافی که حذف شده، تعداد افراد بی گناهی که توسط 47 به اشتباه کشته شده اند و تعداد افرادی که Headshots شده اند. یکی از نکات بسیار جالب و قابل تامل بازی سیستم Leveling گارد هاست که بر اساس میزان و تعداد مواردی که47 توسط گارد ها شناسایی شده است پیشرفت می کند. زمانی که اینScale alert پر شود، گارد هایی که به دنبالتان هستند درخواست نیروی پشتیبانی می کنند که این عامل در جذاب تر و صد البته هیجان انگیز تر شدن بازی تاثیرگذار است. البته نباید فراموش کرد که در Blood money هم این فرایند وجود داشته ولی بنا به گفته سازندگان آنها بر روی چنین قابلیت هایی زمان بیشتری صرف کرده اند و ویژگی های جدیدی را بر اساس المان های دنیای واقعی خلق کرده اند تا زیبایی بازی را بیشتر کنند. برای خرید آنلاین بازی از فروشگاه اینترنتی اینجا را کلیک کنید.

 

 

 

بخشی از شخصیت 47 را می توان به سلاح هایی که مورد استفاده قرار می دهد نسبت داد. در Hitman: Absolution نیز همانند Blood Money سلاح های مختلف و ویژه ای برای Campaign در نظر گرفته شده است. در تعدادی از ماموریت ها برای ایجاد چالش بیشتر سلاحی در اختیار 47 قرار داده نمی شود تا بازیباز با توجه به هوش و موقعیت شناسی خود دست به انجام ماموریت بزند. طیف عظیمی از سلاح های گرم در اختیار بازیباز قرار می گیرد که تعداد اندکی از آنها بهمراه DLC ها عرضه می شوند و باقی سلاح ها به صورت پیش فرض در بازی در دسترس هستند و باید متذکر شد که تعدادی از آنها با کسب آیتم های مختلف قابل دسترس هستند که این عامل در ایجاد انگیزه برای به دست آوردن سلاح بهتر، زمینه ای است برای تلاش بیشتر بازیباز. از سلاح هایی که به صورت DLC در بازی قرار خواهند گرفت می توان به Jagd P22G, HX UMP,SPS 12,SPAS 12 اشاره کرد. در کنار مواردی که با DLC در اختیار بازیباز قرار می گیرند می توان به سلاح هایی همانند Krugemeier 2-2 Pistol,Bronson 1928M, Bartoli Custom Pistol اشاره کرد که تنها با پیش خرید بازی می توان به آنها دست یافت. در مجموع تعداد سلاح های گرم بازی به 30 نوع مختلف می رسد که تمام آنها توان شخصی سازی دارند و امکان افزودن آیتم های مختلف بر روی آنها در ماموریت های مختلف وجود دارد(بجز ماموریت هایی که محدودیت دارند). یکی از بخش های واقعا" چالش برانگیز در مورد سلاح ها مربوط به Melee Weapons می شود که تنوع آنها اگر بیشتر از سلاح های گرم نباشد کمتر از آنها نیست. در این بخش تنها به ذکر چند نمونه از این سلاح ها بسنده می کنیم. از سلاح های سرد که می تواند استفاده از آنها جذاب باشد Fire Axe,Hammer,Book,Bible هستند که هر کدام بسته به شرایط و موقعیتی که مورد استفاده قرار می گیرند کارکرد ویژه ای پیدا می کنند.
اصولا بحث در مورد بخش های دیگر بازی همانند صداگذاری و گرافیک باید در مبحث کلان نقد و بررسی مطرح شود ولی بر اساس آنچه تا کنون در مورد بخش های مذکور منتشر شده است به نگاه کلی در مورد این دو بخش بسنده می کنیم.


گرافیک و صداگذاری را می توان همانند چاشنی های طعم دهنده برای غذا در نظر گرفت که اگر آنها را به خوبی با غذا ترکیب نکنیم باعث از بین رفتن ساختار اصلی غذا می شود و لذتی که انتظارش را می کشیدید از بین می رود. تریلر هایی که مربوط به گیم پلی بازی بود و در نمایشگاه E3 2012 به نمایش گذاشته شد به خوبی بخش های مختلف بازی و ساختار کلی آن را برای طرفداران نمایان کرد. گرافیک بازی را می توان همانند Blood Money در نظر گرفت با این تفاوت ها که بافت ها و ساختار اصلی گرافیک صد در صد پیشرفت خوبی کرده است و برای کنسول های نسل حاظر بهترین معجون محسوب می شود. طراحی کاراکتر ها به خوبی انجام شده، با وجود اینکه سازندگان سعی کرده اند فریم ریت بازی را ثابت نگه دارد به خوبی محیط را به نمایش گذاشته اند که کمترین تاثیر منفی را بر روی فریم ریت بازی می گذارد. همانند گذشته طراحی محیط و اشیاء موجود در آن به خوبی انجام شده است البته امیدواریم که همانند Rage که بهترین نمایش را داشت ولی بعد از عرضه بدترین گرافیک و ضعیف ترین بافت ها را حداقل برایPC gamer ها به ارمغان آورد، نباشد. صداگذاری بازی چیز زیادی برای گفتن ندارد زیرا با توجه به نمایش های بازی نمی توان اطلاعات کامل و صریحی در مورد آنها به مخاطبین ارائه کرد. ولی انتظار می رود که موزیک متن و صداگذاری شخصیت ها به خوبی دیگر عناوین ساخته شده توسط IO Interactive باشد.


در نهایت و با توجه به اطلاعات و نمایش هایی که بازی داشته می تواند انتظار داشت که بعد از عرضه بازی شاهد یکی از زیباترین بازی های سال 2012 باشیم. جزئیات و خلاقیت دو عنصریست که باعث می شود این بازی به یکی از موفق ترین بازی های سال تبدیل شود.
منبع: http://www.bazicenter.com/pc/hitman-absolution/previews/163#ixzz2seXWj7yO 

 

 

 

 



 

بازی خور...
ما را در سایت بازی خور دنبال می کنید

برچسب : بازی, بازی های جدید, لیست بازی های منتشر شده ی جدید, نویسنده : آقای بازی خور bazikhor بازدید : 297 تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392 ساعت: 22:15